اَفسونِ موسیقی

ساخت وبلاگ
ما به خاطر می آوریم که در سرزمین افسانه ای شهریارانِ چینِ باستان ، موسیقی, در دربار و دولت مقام و مرتبتی بس والا یافته بود . در آن‌هنگام معتقد بودند که اگر موسیقی پیشرفت می کرد و به تکامل می رسید ، همگام با آن فرهنگ و اخلاق نیز ، و حتی خود سرزمین شهریاری هم به تکامل و بهروزی می رسید . آنها از استادان موسیقی می خواستند که پاسداران حقیقی و جدّیِ پاکی و صفای اصیلِ "کلیدهای مقدس" باشند . هرگاه موسیقی رو به زوال و فساد می گذاشت ، آن را نشانه ی مطمئن و بی چون و چرای سقوط و اضمحلال نظام و دولت می‌پنداشتند . شاعران ، افسانه‌های وحشت برانگیزی درباره‌ی کلیدهای ممنوعه ، اهریمنی ، و ملکوت آزار ، یعنی درباره‌ی کلیدهایی مثل کلیدِ 'تسینگ شانگ' و 'تسینگ تسه' و "موسیقیِ انحطاطی" می گفتند ؛ "هنوز زمانی از اجرا یا به صدا درآمدن این کلیدها یا نُتها در فضای کاخ شهریاری نمی گذشت که آسمان تیره و تار شد ، دیوارها لرزیدند و فرو ریختند ، و سرزمین شهریاری و دولت شهریاری رو به فنا و نیستی گذاشتند ." ما می توانیم از گفته ها و نوشته های بیشمارِ نویسندگان دوران باستان یاد کنیم ، ولی در اینجا فقط چند عبارتی از فصلِ موسیقیِ کتاب لوبووِ Lu Bu We را به نام'بهار و پائیز' می آوریم :
"مبادی موسیقی در گذشته ای بسیار دور ریشه دارد . موسیقی از میزان مایه می گیرد و در "توحید یا یگانگیِ" بزرگ ریشه یافته است . "یگانگیِ" بزرگ و متعال دو قطب دارد ؛ آن دو قطب تاریکی و روشنایی را بوجود می آورند ."
"هرگاه که دنیا در صلح و صفا به سر می برد ، هنگامی که هر چیزی آرام است و آدمیان از هر نظر از بزرگان و سرورانشان پیروی می کنند ، آنگاه موسیقی به کمال می رسد . هنگامی که امیال و خواهش های نفسانی و عواطف ، گام در راه های خطا و گمراهی ننهند ، موسیقی می تواند به کمال برسد . موسیقیِ به کمال رسیده هم هدف و غایت ویژه ی خود را دارد ، و از تعادل سر برون می آورد و رشد می کند . تعادل نیز از پرهیزگاری ، پرهیزگاری از مفهوم جهان هستی برمی‌خیزد . بنابراین هر کس می‌تواند با فردی درباره‌ی موسیقی سخن بگوید که توانسته است به معنی و مفهوم جهان هستی پی ببرد ."
"موسیقی بر اثر هماهنگی بین آسمان و زمین ، و بر اثر توافق تیرگی و روشنایی بوجود آمده است ."
"دولت ها و افرادِ فاسد و در حال تباهی که برای نابودی و اضمحلال آماده شده اند از موسیقی بی‌بهره نیستند ، ولی موسیقی آنها آرام نیست . بنابراین ، موسیقی هرچه طوفانی‌تر و پر شر و شورتر باشد به همان نسبت مردم هم اندوهگین‌تر می شوند و کشور هم به همان اندازه در معرض خطر قرار می گیرد ، و شهریاری‌ها و سلطنت‌ها هم بیشتر رو به زوال می گذارند . به این ترتیب جوهر موسیقی از میان می‌رود ."
"آرامش درست آن چیزی است که شهریاران مقدس از موسیقی می‌طلبند و آن را دوست دارند . خودکامگانی چون جیائه و جوسین سازندگانِ موسیقی طوفانی‌اند . آنان صداهای بلند و رسا را زیبا می‌پنداشتند و تاثیرات و جذبه‌های گروهی را هم بسیار جالب توجه . آنها کوشیدند که اثرات صوتی نادری بوجود بیاورند ، و به نُتهایی که تا آن هنگام هیچ گوشی نشنیده بود علاقه داشتند . آنها می‌کوشیدند از یکدیگر پیشی بگیرند ، و از هر حدّ و مرزی نیز بگذرند ."
"ابدع موسیقی سحرآمیز توسط دولت 'چو' سبب فساد و تباهی آن دولت شد . چنین موسیقی‌یی واقعاً یک موسیقی طوفانی و پر جوش و خروش است ، لیکن واقعیت امر این است که از جوهر اصلی موسیقی دور افتاده است ، بنابراین آرامش‌بخش هم نیست ، و موسیقی که آرامش‌بخش نباشد ، مردم زبان به اعتراض و شِکوِه می گشایند و زندگی نیز مختل و آشفته می‌شود . تمامی این نتایج از عدم تفاهم طبیعتِ موسیقی و علاقه به تاثیراتِ طوفانزایی و غوغابرانگیزی سرچشمه می گیرد ."
"بنابراین موسیقی دورانی که در نظم و ترتیب به سر می برد یک موسیقی آرام و شادی‌بخش است ، و در نتیجه دولتَ‌ش هم چنین خواهد بود . موسیقی دوران آشفته و بی‌قرار یک موسیقی تندخویانه و پر سر و صدا و جنجالی است و در نتیجه دولتَ‌ش نیز گمراه . موسیقی دولتی که رو به فساد و تباهی نهاده است یک موسیقی اندوهبار و هیجان برانگیز است و در نتیجه دولت‌َش نیز دستخوش خطرات و زیانبارگی‌ها ."
سخنان این نویسنده ی چینی آشکارا اشاره‌ای است به مبانی و به مفاهیم هرچند از یاد رفته‌ی موسیقی ، زیرا در دوران‌های پیش از تاریخ ، موسیقی نیز مثل رقص و فعالیت‌های هنری دیگر ، شاخه یا شعبه‌ای از سحر و جادو بود ، و یکی از وسایل یا ابزار کهن و مشروعِ شگفتی آفرینی‌ها . چون با ریتم یا ضرب (مثل دست یا بشکن زدن ، پای کوبی ، به هم زدن چوب ، و طبل های دوران نخستین و بدوی) آغاز می‌شد ، بنابراین نیرومندترین و آزموده شده‌ترین وسیله بود برای اینکه شمار زیادی از مردم را همه با هم و در یک زمان و با یک حال و هوای مشابه و با حرکات یک‌نواخت بدن و حتی ضربان یک‌نواخت نفس و قلب برانگیزاند و به آنها دل و جرات و جسارت بدهد تا بتوانند قدرت‌های جاودانه را به حرکت دربیاورند ، برقصند ، با هم مسابقه بدهند و رقابت کنند ، بجنگند ، پرستش کنند و آئین‌های مذهبی بجای آورند . و موسیقی توانسته است این ویژگی اصولاً بدوی ، اصیل ، واقعی ، و حتی افسون خود را بسیار بیشتر از هنرهای دیگر حفظ کند . فقط لازم می آید که شهادت‌های بسیار زیاد مورخان و شاعران درباره‌ی قدرت موسیقی را ، از یونانیان گرفته تا گوته در کتاب نووِل Novelle خودِ گوته ، به‌یاد آوریم . در عمل مارش‌ها ، آهنگ‌های نظامی ، و آهنگ‌های رقص هیچ‌گاه اهمیت‌شان را از دست نداده‌اند ...
بازیِ مُهره‌ی شیشه‌ای ( هِرمان هِسه )
ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت...
ما را در سایت ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aleshanee6 بازدید : 98 تاريخ : شنبه 24 آذر 1397 ساعت: 19:10