روایت انگلیسی‌ها از انقلاب مشروطه

ساخت وبلاگ
عزیمت سایکس و خانواده‌اش از ایران سبب شد که از مشاهده‌ی اوج انقلاب مشروطیت که از کشمکش بین صدراعظم و جامعه‌ی روحانیون آغاز شده بود محروم بمانند . بر اساس قوانین اسلام روحانیون امور قضایی را اداره می‌کردند که آنان را قادر می‌ساخت با دریافت "حق‌الزحمه" از طرفین دعوا جیب‌های‌شان را پُر کنند و ثروتمند شوند . عین‌الدوله ، که بعدها کاروانی حامل ۱۷۰۰۰ لیره برای شعبه‌ی تبریزِ بانک شاهنشاهی ایران را سرقت کرد ، نه‌تنها در امور قضایی دخالت می‌کرد بلکه علناً چند تاجرِ بازار را که قند احتکار کرده و کمبود به‌وجود آورده بودند به چوب و فلک بست . روحانیون که متحدان دیرین بازرگانان [بازاریان] بودند ، مردم را به تظاهرات در خیابان‌ها واداشتند و خواستار استعفای صدراعظم و بازگرداندن دادگاه‌های قدیمی همراه با امتیازات سابق روحانیون شدند . منظور آنان اعتراض صرف و ساده بود و هیچ سخنی از مشروطیت و قانون اساسی درمیان نبود .
روحانیون تظاهرات گسترده‌ای ترتیب دادند و هنگامی که در یکی از آنها یک سید به‌قتل رسید ، روحانیون از گرَنت داف ، کاردار انگلستان کمکِ سفارت را خواستار شدند . او پاسخ داد برای سفارت امکان‌پذیر نیست که از جنبشی پشتیبانی کند که بر ضدِ حکومت شاه است . آنگاه روحانیون از وی پرسیدند که آیا اگر مردم در سفارت بست بنشینند آنها را بیرون خواهد کرد ، گرنت داف پاسخ داد نظر به‌اینکه بست‌نشینی در ایران به‌رسمیت شناخته شده است ، او حق ندارد کسانی را که تحصن اختیار می‌کنند بیرون کند .° رویدادهای بعدی را رابرت فریزر ، که در آن‌هنگام خبرنگار روزنامه‌ی تایمز در تهران بود ، شرح داده است :
"در غروب ۱۹ ژوئیه‌ی ۱۹۰۶ پنجاه روحانی و تاجر وارد محوطه‌ی سفارت شدند و گوشه‌ای از باغِ سفارت را برای اقامت شبانه‌ی خود در اختیار گرفتند . در روزهای بعد مردم دسته‌دسته این‌کار را تقلید کردند ، به‌طوریکه در ۲ اوت ، چهارده‌هزار نفر در باغ سفارت گرد آمده بودند . در میان این جمعیت باید بگویم که حتی یک‌درصدشان معنی واژه‌ی مشروطیت را نمی‌دانستند و حتی آن‌را نشنیده بودند . درحالیکه سیلِ بست‌نشینان از بلوار سفیران (خیابان فردوسی کنونی) به‌سوی سفارت انگلیس روان بود ، وقتی از آنان می‌پرسیدند چرا به سفارت انگلیس می‌روند و چه کسی از آنان خواسته که بروند ، پاسخ می‌دادند نمی‌دانند چه‌کسی و به چه‌دلیلی خواسته است به‌سفارت بروند . آنان به سفارت می‌رفتند چون همه می‌رفتند ، و در ایام تابستان که کسب و کار کساد بود ، رفتن به مُصفاترین باغ تهران برای ذهنِ لذت‌جوی ایرانیان مقاومت‌ناپذیر بود . با وجود این ، نتیجه‌ی این وضعِ شگفت‌آور یک قانون‌اساسی دموکراتیکِ تمام‌عیار شد ."
تنها امید آقای گرنت داف برای رفع مزاحمت مردمی که باغش را (که تا حد امکان با نظم و دقت آراسته شده بود) خراب می‌کردند ، این بود که به آنان در حل اختلافاتشان با دولت کمک کند . در این خصوص دشواری چندانی به‌نظر نمی‌رسید ، زیرا اندکی پیش مظفرالدین‌شاهِ فربه دچار سکته‌ی مغزی و فلج شده بود و حتی در بستر مرگ قرار داشت . او توانایی کار کردن نداشت و تنها چیزی که می‌خواست صلح و آرامش بود . او با موافقت با درخواست مردم مبنی بر افتتاح مجلس یا پارلمان ، در صدد راضی کردن آنان و خروج از این وضع دشوار بود ، بی‌آنکه به اهمیت کاری که می‌کرد پی ببرد و بداند که خود را از مهم‌ترین امتیازاتش محروم می‌کند .
بست‌نشینان خواستار تضمین انگلیسی‌ها بودند که وعده‌های شاه عملی شود ، ولی طبیعی بود که انگلیسی‌ها حاضر به چنین تعهدی نبودند ، درنتیجه بن‌بست به‌وجود آمد . سرانجام ملاقاتی میان نمایندگان دولت و رهبران مردم صورت گرفت که در آن نماینده‌ای از سفارت انگلیس حضور داشت و در پایان آن فرمان شاه مبنی بر اعطای یک مجلس ملی و یک دیوان عدالت بر اساس توافق دوجانبه قرائت شد . پس از آنکه فرمان ، چنان‌که باید و شاید منتشر شد ، بست‌نشینان راضی شدند و سفارت را ترک گفتند . از آنجایی که چانه‌زدن‌های نهایی میان شاه و ملت در حضور نماینده‌ی سفارت انگلیس به‌عمل آمده بود ، اگرچه او به‌هیچ‌وجه در مذاکرات شرکت نکرده بود ، استنباط عمومی این بود که دولت بریتانیا پشتیبان این ترتیب است و اخلاقاً مسئول مراعات آن می‌باشد . درنتیجه از آن‌پس ایرانیان بر این باور بودند هرکاری می‌کنند یا هر حرفی علیه دولت خود می‌زنند ، مورد حمایت بریتانیای کبیر قرار دارند .
نقشی که انگلیسی‌ها به‌عنوان میانجی شاه و ملت در تهران ایفا کرده بودند ، تأثیر عمیقی بر بخشی از افکار عمومی روسیه بخشید . رقابت انگلیس و روسیه در آسیای مرکزی معمولاً در تهران انعکاس می‌یافت و گاهی موجب بروز احساسات تلخ در مقامات دو کشور می‌گردید ... ضعف موقعیت انگلستان در ایران هم در نظر روس‌ها و هم در نظر ایرانیان آشکار بود . سال‌ها بود که ایرانیان نسبت به ما بی‌احترامی کرده و منافع ما را نادیده گرفته و چرب‌زبانی‌های ما را ریشخند کرده بودند . در واقع روس‌ها دست بالا را داشتند ؛ و اکنون ناگهان به‌نظر می‌رسید که قدرت از کف مستبدان ، که دولت روسیه مبالغ هنگفتی پول برای تطمیع آنان هزینه کرده بود ، به‌دست حکومتی دموکراتیک افتاده که از روسیه متنفر و به انگلستان متکی است . افکارعمومی روسیه بی‌درنگ این وضع را به توطئه‌ی ماکیاولی انگلیسی‌ها نسبت داد که منظورِ آن بازیافتنِ برتری از دست رفته بود . گمان می‌کردند که ما جنبش مشروطیت را از ابتدا تا انتها ترتیب داده‌ایم با این هدف که نفوذ روسیه را ازبین ببریم و نفوذ خودمان را افزایش دهیم .
به‌طور قطع نمی‌توان گفت که چگونه این وضع ایجاد شد . درآغاز ما بست‌نشینان را که خواستار بودند افتخار حضورشان را بپذیریم ، رد کردیم ؛ لیکن نظربه‌اینکه بیشتر کارمندان سفارت به‌ مرخصی رفته و از ایران دور بودند ، چند نفری بی‌اجازه وارد سفارت شدند و هنگامی‌که تعدادشان افزایش یافت ، دیگر قادر به‌جلوگیری از هجوم جمعیت نبودیم و کم‌کم متوجه شدیم که محبوبیت ناگهانی ما نزد عوام‌الناس ، شکاف عمیقی در روابط‌مان با روسیه ایجاد خواهد کرد .
اینکه انگلیسی‌های مقیم تهران به پیامدهای درازمدت اقدامی که کردند واقف بودند یا نه ، و اینکه وزارت خارجه‌ی لندن به اهمیت رویداد تهران پی برده بود یا نه ، روشن نیست . اما روس‌ها از یک نکته مطمئن بودند ، آنان می‌دیدند که موفقیت حمایت‌شدگان ما به‌معنی از دست رفتن نفوذ روسیه در ایران و جانشینی انگلیسی‌ها به‌جای آن است . به این دلیل همه‌ی اتباع روسیه در ایران و همه‌ی گروه‌های ارتجاعی در روسیه که طرفدار سیاست پیشروی بودند ، دشمن سرسخت جنبش اصلاحات شدند و با چنگ و دندان برای شکست آن تلاش نمودند .°°
بسیاری اشخاص ، چه در ایران چه در روسیه ، گمان می‌کردند که پول انگلیس سبب شده که کار مشروطه‌طلبان رونق بگیرد ، ولی در حقیقت چنین نبود . در ژانویه‌ی ۱۹۰۷ سسیل اسپرینگ رایس ، وزیرمختار جدید در تهران ، به سِر ادوارد گری ، وزیر خارجه ، نوشت : "تصور می‌شد به‌محض اینکه 'پول انگلیسی' قطع شود ، جنبش مشروطه‌خواهی شکست بخورد . اما از زمانی‌که ما حمایت خود را قطع کرده‌ایم نیروی جنبش مردم افزایش یافته ." جنبش که آمیزه‌ای از افکارِ درهم‌برهمِ خارجی و منافع بازرگانیِ خام با روکش اسلامی بود ، واقعاً پدیده‌ای ایرانی بود که پس از پایان یافتن بست‌نشینی هیچ دِینی به انگلیسی‌ها نداشت .
[...]
درواقع نخستین اقدام محمدعلی‌شاه که به‌تشویق روس‌ها صورت گرفت ، لگدمال کردن قانون اساسی بود . بدین‌سان یک‌دوره‌ی طولانی رقابت میان ملّیونِ اصلاح‌طلبِ مشروطه‌خواه از یک‌سو و سلطنت‌طلبان مرتجع از سوی دیگر آغاز شد . در سال بعد محمدعلی‌شاه منتهای سعی خود را به‌کار برد تا مجلس را منحل کند و در ژوئن ۱۹۰۸ به توپخانه دستور داد آن‌را بمباران نماید ‌. مشروطه‌خواهان دلخوش بودند که از پشتیبانی انگلیسی‌ها برخوردارند ، درحالیکه سلطنت‌طلبان مرتجع که فعالانه از جانب روس‌ها حمایت می‌شدند ، مایل به‌ هیچ‌گونه تغییری در وضع موجود که منافع‌شان را تأمین می‌کرد نبودند .
به‌زودی روحانیون مشهد با مشروطه‌خواهان که می‌کوشیدند قوانین عرفی را جایگزین بعضی از موارد قانون شریعت اسلامی کنند و بدین‌وسیله دخالت ملایان در امور ملت را کاهش دهند ، اختلاف پیدا کردند . مشروطه‌خواهان نیز به‌عنوان جانشین حکومت مرکزی چند انجمن ایالتی در ایالات تأسیس کردند . سایکس در ماه مارس گزارش داد :
"کلیه‌ی مقامات آستان قدس ، به‌جز آقا سید عبدالله که در رأس اصلاح‌طلبان مشهد قرار دارد ، نامه‌ای به شاه فرستاده و اظهار داشته‌اند روحانیون و سادات آستان قدس به‌عنوان اعقاب و جانشینان به‌حقِ امام معصوم حاضر نیستند از مجلس شورای ملی یا هیچ قدرتی به‌جز شاه اطاعت کنند ، بنابراین آنان کاملاً موافق با هر اقدامی هستند که او میل داشته باشد بر ضد مشروطه‌خواهان به‌عمل آورد . رهبران دینی مشهد تاکنون نه به‌خاطر هرگونه نظر مساعد به اصلاحات ، بلکه صرفاً به‌منظور مهار جنبش مردمی که بیم دارند مستقل از آنان گسترش یابد و شاید به نابود کردن قدرت‌شان بیانجامد ، در تشکیل انجمن ایالتی شرکت کرده‌اند ."
ایران در بازی بزرگ ( آنتونی وین )

°بهبهانی ، مجتهد بزرگ که رابط اصلی انگلیسی‌ها با روحانیون بود و در ۱۹۰۲ اقداماتی بر ضد امتیازات بازرگانی روس‌ها به‌عمل آورده بود ، با گرنت داف تماس گرفت و تقاضا کرد ترتیب بست‌نشینی را بدهد . درنتیجه ایرانیان به‌اشتباه بر این باور شدند که انگلیسی‌ها از قبل ترتیب این‌کار را داده بودند . بهبهانی در مجلس رهبری اعتدالیون در برابر دموکرات‌ها را برعهده داشت و در ۱۹۱۰ به‌قتل رسید .
°°(Persia and Turkey in Revolt (Edinburgh,1910
ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت...
ما را در سایت ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aleshanee6 بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 16 آذر 1399 ساعت: 21:21