استوانه‌ی کوروش و فتح بابل

ساخت وبلاگ
کوروش با حرم خود ، با جلال و شکوه وارد بابل گشت ، موافق هر دو روایت [طبق روایات هرودوت و منابع یهودی] در شهر خونریزی نشد بلکه کوروش با کمال مهربانی با اهالی رفتار کرد . کوروش در معبد بزرگ بابل موافق مراسم بابلی‌ها تاج‌گذاری کرد ، دست‌های بلمردوک خدای بابل را گرفت و به مذهب بابلی‌ها نهایت احترام را به‌جای آورد ، و قلوب اهالی را به‌خود جذب کرد . اینک بیانیه‌ی کوروش را که روی استوانه‌ای از گِل پخته شده به‌طول ۴۵ سانتی‌متر ، به خط و زبان بابلی نوشته و در حفریات بابل پیدا شده ، و از قدیمی‌ترین کتیبه‌های شاهان ایران است ، در اینجا یاد می‌کنیم :
"منم کوروش ، شاه جهان ، شاه بزرگِ قَوی‌ شوکت ، شاه بابل ، شاه سومر و اکد ، شاه چهار کشور ، پسر کمبوجیه شاه بزرگ ، شاه شهرِ انشان (انزان) نوه‌ی کوروش شاه بزرگ ، شاه انشان از پشت چئینس‌پیش شاه بزرگ ، شاه شهر انشان شاخه‌ی سلطنت ابدی که خاندانش مورد مهر بل و نبو (خدایان بابل) می‌باشد و حکمرانیش به دل آنها نزدیک است ؛ هنگامی‌که من بی‌جنگ و ستیز به تین‌تیر Tintir (بابل) با شادی مردم در کاخ پادشاهان بر تخت شاهی نشستم ، مردوک خداوندگار بزرگ دل‌های مردم نجیب بابل را به سوی من متوجه کرد ، زیرا من همه روزه در فکر پرستش او بودم . لشکر بزرگ من به آرامی به بابل درآمد . من نگذاشتم دشمنی به سومر و اکد پای گذارد . اوضاع داخلی بابل و امکنه‌ی مقدسه‌ی آن دل مرا تکان داد . و اهالی بابل با اجرای مقاصد خود کامیاب شده ، از دست مردمان بی‌دین رستند . من از خرابی خانه‌های آنان جلوگیری کردم ، و نگذاشتم مردم از هستی ساقط شوند . مردوک خداوندگار بزرگ از کارهای من شاد شد ، وقتیکه از ته دل با مسرت ، الوهیت بلندمرتبه‌ی او را تجلیل می‌کردم ، به من که کوروش هستم و او را تعظیم می‌کنم ، به پسر کمبوجیه ، و تمام لشکر من ، از راه عنایت برکات خود را نازل کرد . پادشاهانی که در همه‌ی کشورهای جهان در کاخ‌های خود نشسته‌اند ، از دریای بالا تا دریای پایین ... و پادشاهان عرب که در خیمه‌ها زندگی می‌کنند ، همه باج سنگین خود را آورده و در بابل پای مرا بوسیدند ، از ... تا آسور و شوش و آگاده اشنوناک ، زامبان و متورنو ، وری با ولایات گوتی‌ها و شهرهایی که در آنسوی دجله و از قدیم بنا شده ، خدایانی را که در اینجا زندگی می‌کردند به جاهای مزبور برگرداندند تا در همانجا علی‌الابد مقیم باشند ، و خدایان سومر و اکد را که نبونید به بابل آورده ، باعث خشم خدایان شده بود به امر مردوک ، خداوندگار بزرگ بی‌آسیب ، به قصرهای آنان موسوم به شادی دل برگردانیدم ، از خدایانیکه که به شهرهای خود به دست من برگشته‌اند خواستارم که همه‌روزه در پیشگاه بل و نبو طول عمر مرا بخواهند ، و نظر عنایت به من دارند و به آقای من مردوک بگویند کوروش‌شاه که تو را تعظیم می‌کند ، و پسر او کمبوجیه ..."
باری نبونید شاه بابل محبوس شد و کوروش در کمال آزادمنشی با وی رفتار کرد . و در سال ۵۳۸ ق.م که او درگذشت عزای ملی اعلام شد ، خود کوروش هم در آن شرکت کرد . پس از تسخیر بابل تمام ممالکی که مطیع آن دولت بودند ، منجمله فلسطین و فنیقیه ، به‌تصرف کوروش درآمدند و وی برای هرکدام حاکم جداگانه معین کرد .
کوروش و یهود - از کارهای کوروش نجات قوم یهود از بابل بود . این قوم از زمان نبوکدنصر (بخت‌نصر) ۵۸۵ تا ۵۳۸ ق.م در اسارت بابلی‌ها بودند . پس از نجات ایشان کوروش به آنان اجازه داد که به اورشلیم بازگشته و به آبادی آن شهر به‌پردازند ‌. یهودیان در سال ۵۳۷ ق.م به‌شماره‌ی ۴۰۰۰۰ نفر ، تحت قیادت زور بابل ، با ظروف زرین و سیمین که بابلی‌ها از اورشلیم به غارت آورده بودند ، به امر کوروش از بابل به ارض‌موعود بازگشتند .
کوروش در این راه مساعدت‌های فراوان به آنها کرد . این جوانمردی کوروش باعث شد که نام او به تجلیل و تعظیم در تورات یاد شده به او لقب مسیح و مرد خدا داده شود . اینک بعضی از نوشته‌های تورات راجع به کوروش را در اینجا نقل می‌کنیم :
"خداوند به مسیح خویش یعنی کوروش می‌گوید : من دست راست او را گرفتم تا به‌حضور وی امت‌ها را مغلوب سازم کمرهای پادشاهان را بگشایم تا درها را بر روی وی باز کنم . و دروازه‌ها بر روی او دیگر بسته نشود . چنین می‌گوید یهوه به کوروش که من پیش روی تو خواهم خرامید جای‌های ناهموار را هموار خواهم ساخت درهای برنجین را شکسته پشت بندهای آهنین را خواهم برید و گنج‌های تاریک و خزائن مخفی را به تو خواهم بخشید . تا بدانی که من یهوه خدای اسرائیل‌ام و تو را به اسمت خواندم هنگامیکه مرا نشناختی به نامت خواندم و ملقب ساختم منم یهوه و نیست غیر از من خدایی . من کمر تو را بستم هنگامیکه مرا نشناختی تا از مشرق آفتاب و مغرب آن بدانند که غیر از من احدی نیست ." (کتاب اشعیا باب چهل‌وپنج)
فرمان کوروش راجع به بنای اورشلیم و برگشت یهود بدان شهر در تورات چنین آمده :
"کوروش پادشاه پارس می‌فرماید : یهوه خدای آسمان‌ها جمیع ممالک زمین را به من داد و مرا فرموده است که خانه‌ای برای او در اورشلیم که در یهود است بنا کنیم . پس کیست از شما از تمامی قوم که او که خدایش با وی باشد به اورشلیم که در یهود است برود خانه‌ی یهوه که خدای اسرائیل و خدای حقیقی است در اورشلیم بنا کند و هرکه باقی مانده باشد در هر مکان از جای‌هایی که در آنها غریب می‌باشد اهل آنجا او را به زر و سیم و به اموال چهارپایان علاوه‌بر هدایای تبرّعی برای خانه‌ی خدا که در اورشلیم است اعانت کند ." (کتاب عزرا باب‌ اول)
در این فرمان از عبارتِ "خدای بنی‌اسرائیل خدای حقیقی است" استنباط می‌شود که در آنزمان هم کوروش و هم پارس‌ها بین مذهب بنی‌اسرائیل و کلدانیان تفاوت می‌گذاشتند ، به همین‌جهت خدای اسرائیل را کوروش خدای حقیقی گفته است .
پس از فرمان مذکور فرمانی دیگر به این مضمون صادر شد که : "معبدی را که بخت‌نصر خراب کرده تعمیر کنند و وجهی که لازم است از خزانه‌ی دولت داده شود ." ظروف زرین و سیمین را که بخت‌نصر از بیت‌المقدس به‌غارت آورده بود ، به یهود مسترد شد ، ۴۲۰۰۰ مرد و زن آزاده و ۷۰۰۰ برده از یهودیان به اورشلیم روانه شدند . ولی به‌زودی بین آنان اختلاف شدیدی در ساختن معبد اورشلیم افتاد ، بطوریکه باعث نگرانی کوروش گردید . سرانجام او مجبور شد که فرمان خود را پس از سه‌سال متوقف سازد تا بین قوم یهود رفع اختلاف شود .
بنابر روایت تورات شش‌بصر در آنزمان حاکم فلسطین بود . او را که نسبتش به داوود نبی می‌رسید ، یهودی‌ها با اجازه‌ی کوروش به‌حکومت انتخاب کرده بودند ، وی تابع ساتراپ ایرانی در ماوراءالنهر اردن بود .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت...
ما را در سایت ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aleshanee6 بازدید : 149 تاريخ : پنجشنبه 22 خرداد 1399 ساعت: 12:46