در عصر شمس با همه بدنامی خلافت عباسی ، روح بغداد کم و بیش ، همهجا در قلمرو خلافت شرقی حکمفرما بوده است ...اگر بخواهیم نفوذ بغداد ، نظام خلیفهسالاری و تقدس مقام خلافت را ، نه تنها در جهان اسلام ، بلکه فقط در ایران آن روزگار که عموماً نیز بیشتر زمزمهی مخالفت با بغداد از آن برمیخواسته ... درنظر مجسم داریم ، کافی است به مرثیهی
سعدی در قتل المستعصم ، ۱۱ سال پس از غیبت شمس ، در سال ۱۲۵۸ م نظر افکنیم . سعدی این مرثیه را در حیات مستعصم یا به هنگام قدرت و شکوه دستگاه خلافت نسروده است که تصور رود قصد تملق داشته . یا چشمداشت صله ، پاداش ، مقام یا کسب افتخاری به شیوهی خوشایندگویان سوداگر و مدیحهسرایان آزمند آنرا سروده باشد ! بلکه برعکس سرایش این مرثیه که به احتمال قوی سعدی در انتشار آن نیز سعی وافی مبذول داشته ، برای سعدی بسیار هم گران تمام شده . تا جائیکه شهرت دارد بهخاطر این مرثیه بهفرمان
خواجه نصیر ، وزیر هلاکو ، سعدی ۴۶ ساله را در آنزمان بهچوب بستهاند .در هر حال سعدی بهگفتهی خود ، آنرا از روی مسلمانی و معرفت ، از سوز دل و تأثر و سوگ عمیق ایمانی دربارهی سقوط خلافت ... سروده است . ...سوگچامهی سعدی در قتل مستعصم بالغ بر ۲۸ بیت است و در اینجا تنها به نقل ابیاتی چند از آن اکتفا میشود :
آسمان را حق بود ، گر خون بگرید بر زمین // بر زوال ملک مستعصم ، امیرالمومنین
ای محمد گر قیامت می برآری سر ز خاک // سر بر آر و این قیامت در میان خلق بیننازنینان حرم را ، خون حلق بیدریغ // زاستان بگذشت و ما را ، خون چشم از آستین
زینهار از دور گیتی و انقلاب روزگار // در خیال کس نیامد کانچنان گردد چنینخون فرزندان عم مصطفی شد ریخته // هم بر آن خاکی که سلطانان نهادندی جبین
بعد از این آسایش ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت...
ادامه مطلبما را در سایت ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0aleshanee6 بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1402 ساعت: 21:57