مترسک

ساخت وبلاگ
یکبار به مترسکی گفتم : " لابد از ایستادن در این دشت خلوت خسته شده اى ؟" گفت : " لذت ترساندن عمیق و پایدار است ، من از آن خسته نمی شوم ."
دمی اندیشیدم و گفتم : " درست است ؛ چونکه من هم مزه ی این لذت را چشیده ام ."
گفت : " فقط کسانی که تن شان از کاه پر شده باشد این لذت را می شناسند ."
آنگاه من از پیش او رفتم ، و ندانستم که منظورش ستایش از من بود یا خوار کردن من .
یکسال گذشت و در این مدت مترسک فیلسوف شد .
هنگامی که باز از کنار او می گذشتم دیدم دو کلاغ دارند زیر کلاهش لانه می سازند .
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران )
ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت...
ما را در سایت ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aleshanee6 بازدید : 117 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 11:10