انواع مختلف ناامیدی

ساخت وبلاگ
... اما در زمان عشق ورزی چشم های او آزارش دادند . انگار آنها به شخص دیگری تعلق داشتند . کسی مراقب بود . از پشت پنجره به دریا می نگریست ، به قایقی در رودحانه . یا به رهگذری کلاه بر سر در مه . خشمگین شد ، چون معنی آن نگاه را نمی دانست . در بعضی جاها ، مانند کشوری که راحل از آن آمده بود ، انواع مختلفی از ناامیدی می توانند وجود داشته باشند . و اینکه ناامیدی فردی هرگز نمی تواند به اندازه ی کافی ناامید کننده باشد . اینکه وقتی پریشانی های فردی با معابد و کناره های راه ، با سرزمینی پهناور ، با خشونت ها ، گروه ها ، پیش راندن ها ، ابلهانه بودن ، جنون ، غیرممکن ها و پریشانی عمومی یک ملت ، درهم می آمیزد ، اتفاقی روی می دهد . آن خدای بزرگ چون باد گرم زوزه می کشد و اطاعت می طلبد . آنگاه خدای کوچک ( گوشه گیر و خوددار ، خصوصی و محدود ) داغ خورده پیش می آید ، بی هیچ احساسی به بیباکی اش می خندد . خو گرفته به ناچیزی همیشگی اش ، صبور و به راستی بی تفاوت شده . هیچ چیز اهمیت چندانی ندارد . هیچ چیز چندان اهمیت ندارد . هرگز به اندازه ی کافی مهم نبوده . زیرا بدترین چیزها اتفاق افتاده اند . در سرزمینی که او از آن می آمد ، جهانی مدام میان جنگ و ترس از صلح ، بدترین چیزها کماکان اتفاق می افتادند .
پس خدای کوچک می خندد ، خنده ای تهی و شادمانه ، و جست و خیز کنان می گذرد . چون پسرک ثروتمندی با شلوار کوتاه که سوت زنان به سنگ ها لگد می زند . شادی زودگذرش از ناچیزى بدشانسی اش ریشه می گیرد . او تا آن بالا ، تا درون چشم های آدم می رود و به صورت خشم متجلی می شود .
آنچه لاری مک کاسلین در چشم های راحل دید اصلا ناامیدی نبود ، بلکه نوعی خوشبینی اجباری بود ...
خدای چیزهای کوچک ( آروندهاتی روی )
ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت...
ما را در سایت ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aleshanee6 بازدید : 271 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 14:02