ضرورت داوری سالم برای تشخیص موقعیت ها

ساخت وبلاگ
برای روشن کردن مرز میان دهشت بیکلام ، که آدمی چیزی از آن نمی آموزد ، و تجاربی نه دهشتناک اما اغلب نفرت انگیز که در آنها رفتار انسانها در معرض داوری معمولی است ، خوب است ابتدا واقعیتی را یادآوری کنم که بدیهی است اما به ندرت ذکر می شود . آنچه در آموزش اولیه و غیرتئوریک ما در باب اخلاقیات اهمیت داشت ، هرگز رفتار مجرم واقعی نبود . زیرا در آنزمان هرکس که عقلش سر جایش بود نمی توانست از یک مجرم انتظاری جز بدترین کردار را داشته باشد . کمااینکه با آنکه رفتار وحشیانه ی اعضای گروه ضربت در اردوگاههای کار اجباری و شکنجه گاههای پلیس مخفی به خشممان آورد ، اما از لحاظ اخلاقی پریشانمان نکرد . و به راستی هم عجیب می بود اگر سخنرانی های سردمداران نازی بر مسند قدرت ، که سالها بود همه از عقایدشان خبر داشتند ، موجب انزجار اخلاقی ما می شد . در آنزمان رژیم جدید برایمان چیزی جز یک مشکل سیاسی بسیار پیچیده نبود ، که یکی از وجوه آن ، رخنه ی تبهکارى در عرصه ی سیاسی بود . به نظرم برای پیامدهای ترور بیرحمانه نیز آماده بودیم و به راحتی می پذیرفتیم که این نوع ترس احتمالا از اغلب آدمها مردمی جبون مى سازد .
اینها همه وحشتناک و پرمخاطره بود ، اما هیچ مسأله اخلاقی پیش نمی آورد . مسائل اخلاقی تازه با پدیده ی 'هماهنگ شدن' پدیدار شد ، یعنى نه با تزویر برخاسته از ترس ، بلکه با همین اشتیاق زودهنگام برای جا نماندن از قطار تاریخ ، با همین تغییر عقیده ی 'صادقانه ای' که یکشبه عارض اکثریت بزرگی از شخصیت های سرشناس از تمامی اقشار و تمامی شاخه های فرهنگ شد . آنان با سهولتی باور نکردنی توانستند رابطه ی خود را با دوستانی قدیمی بگسلند و از آنها دوری گزینند . خلاصه اینکه آنچه ما را ناراحت می کرد نه رفتار دشمنانمان که رفتار دوستانمان بود ؛ دوستانی که در ایجاد این وضعیت هیچ سهمی نداشتند . آنها مسئول اعمال نازی ها نبودند ، فقط تحت تأثیر موقعیت نازی ها قرار گرفته بودند و قادر نبودند داوری خود را در برابر آنچه که آنزمان حکم تاریخ می پنداشتند قرار دهند . برای درک آنچه حقیقتا در مراحل اولیه رژیم رخ داد ، می بایست نه به مسئولیت شخصی افراد که به از کار افتادن قوه ی داوری انسان توجه داشت .
درست است که بسیارى از این مردم به سرعت سرخورده شدند ، و همه می دانند که اغلب افرادی که در 20 ژوئیه 1944 به خاطر توطئه علیه هیتلر جان خود را از دست دادند ، زمانی با رژیم ارتباط داشتند . با اینحال به نظر من فروپاشی اخلاقی آغازین در جامعه ی آلمان ، که از بیرون چندان محسوس نبود ، پیش درآمد از هم پاشیدن کامل این جامعه بودکه طی سالهای جنگ به وقوع پیوست .
مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری ( هانا آرنت )
ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت...
ما را در سایت ترویج اندیشه ، نابرابری ، رسانه و قدرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aleshanee6 بازدید : 137 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 3:40