آرامیها مردمی سامینژاد بودند که در حدود سدهی پانزدهم پیش از میلاد از شبهجزیرهی عربستان به سوریه و عراق مهاجرت کردند . سامیها نامِ آرام را به کشور لبنان ، سوریه و عراق اطلاق میکردند ، در تورات از کشور آرام ، سرزمینهای واقع در شمالشرقی فلسطین تا بینالنهرین و آشور نام برده شده است ، و از غرب به دریای روم و از شمال به کوههای توروس در آسیای صغیر محدود میشده است . از کتیبههای بابلی که از قرن ۱۴ ق.م به دست آمده معلوم میشود که گروهی از اقوام سوتی و اخلامی که هر دو از قبایل آرامینژاد بودند در نواحی دمشق و مناطق جنوب فرات نزدیک خلیجفارس مسکن داشتند . بنابراین مرکز مسکن اقوام آرامی به دو قسمت تقسیم میشود : دستهای از ایشان در شمالغربی بلاد کنعان مأوا گرفته و گروهی دیگر به طرف مشرق در صحرای عراق و پیرامون بابل و آشور مهاجرت کردهاند ، شاهان بابل و آشور کوششهای بسیاری در بیرون راندن قبایل آرامی از شهرهای آبادان آنزمان کردند ولی بهعلت مهاجرت مداومِ آن قبایل به مناطق مزبور به آنکار توفیق نیافتند .
هجوم قوم هیتها در حوالی قرن ۱۲ ق.م به آسیای صغیر و سوریه و عراق و قتل و غارت آنان در آن نواحی مهاجرت آرامیها را به عراق و سوریه آسان کرد ، زیرا پادشاهان آن عصر چون خود را در برابر خطری بزرگتر دیدند ، از جلوگیری ورود آرامیها به آن ممالک منصرف شدند و با تمام قوا با قوم تازهنفس هیتی که از طرف شمال کشور ایشان را تهدید میکردند به نبرد پرداختند . آرامیها نیز فرصت را مغتنم شمرده ، از فرات گذشته ، با فراغبال در بلادِ آبادان عراق و سوریه مسکن گزیدند ؛ در حوالی ۱۰۰۰ ق.م که مقارن عصر داوود نبی است ، دولتهای کوچکی در سرزمین سوریه تا حدود کشور اسرائیل تشکیل دادند ، که معروفترین آنها آرامدمشق و آرامصوبا در سرزمین حورانشام ، و آرامبیترحوب در اطراف یرموک ، و آراممعخا در منطقهی جبالحرمون بود . بهعلاوه دولتهای کوچکی در سوریهی شمالی تشکیل دادند ، که مهمترین آنها دولت شمأل بود .
آرامیان بهعلت نزاع دائمی بین زعمای خود بهاتحاد و تشکیل دولت نیرومند مستقلی قادر نشدند ، و پیوسته با خود و دیگر اقوام مجاور در منازعه میزیستند ؛ چنانکه بنیاسرائیل از بدترین دشمنان آرامیها بهشمار میرفتند ، در تورات جنگهای آن دو قوم مسطور است . در عهدنامهی شلمانصر شاه آشور ۸۵۹-۸۲۵ ق.م آسوریان جنگهای سختی با آرامیها کردند (۷۳۸ ق.م) و در اثر آن ارکان دولتهای آرامی متزلزل شد . بالاخره حکومتهای ایشان در نواحی ، در سنهی ۷۱۰ ق.م ، پس از سقوط دولت شمأل به غلبهی لشکر آشور تمام شد .
در قرون بعد دولتهای کوچک آرامی نیز در تاریخ پیدا شدند که ازجمله دولت تدمر (به یونانی پالمیر) در سوریه ، سر راه کاروانرویی که از سوریه به مصر میگذشت تشکیل شد ، که دولت ایشان سرانجام در ۲۷۶ میلادی به دست رومیان منقرض گشت . و دیگر دولت عربی و آرامی نبطی است که دولتی در شبهجزیرهی طورسینا تشکیل دادند ، پایتخت ایشان شهر سلع بود که بهیونانی آنرا پترا بهمعنی سنگ میگفتند ، این کشور تا بهصحاری سوریه امتداد داشت ، و دمشق و اطراف شهر فرات را در قلمرو حکومت خود درآورد ، حتی بهقسمتی از حجاز نیز دست یافت . این دولت در ۱۰۶ ق.م بهدست رومیها از بین رفت . دیگر دولت کوچک اسروئن با خسروان در سوریه که پایتخت آن ادسا ، اورها یا اورفا بزرگترین مرکز تمدن و فرهنگ آرامی سریانی بود که در ۱۳۲ ق.م تشکیل و بالاخره ضمیمهی دولت روم شد ؛ با انقراض دولتهای آرامی نفوذ معنوی ایشان از بین نرفت ، بلکه بیشتر شد . دیری نگذشت که فرهنگ و زبان ایشان در آسیای قدامی (پیشین) شایع گشت و زبان بینالمللی ملل خاورنزدیک گردید .
شاهان هخامنشی چون برای مرتبط کردن شاهنشاهی خود به یک زبان سهل و روان احتیاج داشتند ، زبان آرامی را زبان بینالمللی و روابط بینالممالک دستنشاندهی خود ساختند ، و آن زبان آرامی شاهنشاهی است ، چنانکه کتیبهها و آثاری که از خط و زبان آرامی از آن عصر بهدست آمده صحت این مدعا را ثابت میکند . دبیران و منشیان دربار هخامنشی غالباً آرامینژاد بودند ، و توسط ایشان بود که لغات و کلمات سامی و آرامی در خط و کتابتهای ایرانی چون پهلویاشکانی و ساسانی و سغدی راه یافت . حتی ایرانیها بعدها خط خود را از آرامیها اقتباس کردند و خط پهلوی و دیگر خطوط آسیای میانه از آن رسمالخط مأخوذ است .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
برچسب : نویسنده : 0aleshanee6 بازدید : 123